سلِم خوبین؟
نمیدونم دلم یهو تنگ شد اومدم اینجا خوب جای دیگه نداشتم که حرف بزنمو رو مُخشون راه برم خوووووب
اصَن نفهمیدم این سیزده روز عید کی شروع شد و یکروز دیگه تموم میشه. نه اینکه خوش گذشت ا نه ولی خوب ...
مامان بزرگ برگشت خونشون. منم هر روز با زور ساعت 11 بیدار میشدم از خواب چیکار کنم خوب تعطیلاته دیگه... ولی خداییش شبا خواب نداشتم به اون دلیل
رفتیم عروسی جاتون خالیییییی... به مهسا "عروس کوچولو " میگم دست راستتو بکش سرم موندم دست مامی . میگم یه شوهری میکردی که داداشی چیزی داشت اونم واسه من ولی از شانس خوبی که من دارم دوماد هیچی نداره نه برادر نه پسر عمو و ازین چیزا... خلاصه توی این عروسیم نتونستم کاری کنم
قبل عید ی مزاحم داشتم ... آقا اینم ازون نوع سیرییییش هیچی حالیش نیست.... دس بر دارم نیس که نیس... اومدیمو جواب ی اس ایشونو دادیم ک چی میخوای از جونم خوب؟ شدیم " فینگیل " ایشون..... دَم ب ساعت یا اس میده یا میزنگه. خلاصه بگم وای به حالمه....
نه میشه جواب نداد ( آخه مگه این کــِرمه میذاره جواب ندم ) نه جواب داد . گیر کردم
امروز مثلا " سیزده بِدر بود ولی چسبیدیم به این خونه و تکون نمیخوریم. کجا بریم خوب؟! حوصلشو ندارم خوب نمیخوام... اینجوری بهتره
از شنبه ام تشریفمونو میبریم یونی... حتی دیگه حوصله اونجارم ندارم نمیدونم چمه؟
مهرنوشی واسه منم سبزه گِره بزنیاااا
پ - ن : امیدوارم واسه همه سال جدید سال خوبی باشه
پ - ن : هیچکی دوسم نداره . . . هیچکی نمیاد پیشم
پ - ن : آرزو دارم شبی عاشق شوی. آرزو دارم بفهمی درد را. تلخی برخوردهای سرد را. می رسد روزی که بی من لحظه ها را سر کنی. می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی
من امروز ۳ بیدار شدم :ی
منم خونه موندم ..
کیفش بیشتره :ی
میدرسم الان
نگااااااااا
مزاحم ؟
بعدش چی شد :ی
بعد بعدش :ی
اره گره زدم :ی
دست راتش تتتتتتتتتوووووووووووو سر ما :ی
چه خبر دیگه ؟
چه عجب به روز کردی تو
واسه این که کسی نمیدونه تو اینجا داری چیا مینفیسی :ی
وگرنه :ی
هوم ؟
دلم تنگولیدددددددددددددددددددددههههههههههههههههه
جیگرتو :ی:*
سلام .فرنوش هستم از وبسایت احساسات دات کام ! اگه عزیزی رو دارین که می خواین صداتونو به گوشش برسونید بیاید سایت ما . در ضمن می تونید به گمشده هاتون از سایت ما پیام بدین . برای وبلاگتون هم ابزار های جدید و بی همتا آماده کردیم . قربان شما - فرنوش
اره تمومید !
اوففففف
کی اس دادی ؟